نوزاد سياسي

ساخت وبلاگ

ین عبارت زیبا و تاریخی ماکس وبر را یک بار با هم مرور کنیم: «خطاست اگر فکر کنیم که همواره نیکی از نیکی می آید و بدی از بدی. اتفاقا غالبا برعکس این است! هر کسی که این واقعیت را نبیند، در واقع یک نوزاد سیاسی است». در تفسیر وبر اندیشمند از «بدی» و «خوبی» و استفاده از عبارت کنایی «نوزاد سیاسی»، متوجه چند واقعیت مهم می شویم. به عنوان مثال؛ نباید با همان تعریف اخلاقی و عاطفی که از دنیای زندگی فردی و اجتماعیمان داریم، در جهان سیاست نیز، از یک «خوب» انتظار «خوبی» داشته باشیم! چرا که اولا جهانِ سیاست و مناسبات قدرت، با دنیای روابط فردی و شخصی ما تفاوت جدی دارد. دوم این که «خوب» بودن، برای مدیر بودن و لیدر بودن، مطلقا کافی نیست. چه بسا کسی که ما به زعم خود او را «خوب» می نامیم، بدترین تصمیمات را بگیرد و حتی «نیت خوب» او منجر به خروجی شر شود! اگر از همین پنجره به نگرش سیاسی مردمان ایران بنگریم، شاید بتوانیم بگوییم که مردم ما، غالبا نگرش صحیحی در مورد سیاستمداران و کارگزاران ندارند و به راحتی می توانند «رودست» بخورند و کیش و مات شوند. (حتی با لحاظ کردن دو موضوع بسیار بسیار مهم و بنیادین فقدان تحزب در ایران و تبعات سوء نظارت استصوابی که غالبا شایسته ها را حذف می کند)، باز هم می توانیم بگوییم، خیلی وقت ها مانند «نوزاد سیاسی» عمل می کنیم. در آن سوی میدان، خود سیاستمداران نیز صف آرایی و سلسله مراتب دارند و اتفاقا برای آن که کارشان راه بیفتد، نیاز به همکار و همراهی دارند که «نوزاد سیاسی» باشد و بتوان او را به راحتی بر اساس «ارزش های مبتنی بر نیت خوب» در مسیری هدایت کرد که خروجی آن، اصل شر باشد! صد البته مفهوم معنی دار «نوزاد سیاسی» را می توان بسط داد و به این واقعیت دست پیدا کرد که شهروند آگاه، قبل از موضع گیری و نظر دادن، اطراف موضوع را می کاود و شتابزده و هیجانی، موافقت و مخالفت نمی کند. به باورِ منِ دانشجوی علوم سیاسی، به معنای حقیقی کلمه و بر اساس معیارهای درست و درمان، د ر ایران، نه سیاستمدار حرفه ای داریم نه رای دهندگانی که بتوانند به راحتی از دام تقسیم بندی های احساسی – عاطفی «خوب» و «بد» برهند. یک مثال ساده می آورم و از دوستان می خواهم در مورد آن نظر بدهند: یک شهردار که همه ما می دانیم به چه شکل عحیبی شهردار پایتخت شده و در تحصیلات و رشد سلسله مراتبی خود از چه رانت هایی برخوردار بوده، با یک تصمیم تحریک کننده و لجوجانه، در اصل برای تحکیم جایگاه خود نزد تندروها و در ظاهر برای ساخت مسجد، یکی از زیباترین پارکهای کشور را نشانه می گیرد و همه را عصبی می کند. رییس شورای شهر نیز که بدون شک با رانت بالا آمده و فاقد دانش و تخصص و شایستگی است، داد می زند که نه ...یک دانه کم است، باید چهارصد مسجد بسازیم! در این میان، غالب شهروندان، به جای آن که اصل ماجرای حضرت بلدیه چی و سردسته شورای شهر را دریابند، علیه نهاد «مسجد» موضع می گیرند! این وسط، مسجد چه گناهی دارد؟! ممکن است من و شما اهل مسجد نباشیم. اما اندکی واقعبین باشیم در یک بازه زمانی 1400 ساله، مساجد، از مهمترین کانونهای دینی، علمی، فرهنگی و اجتماعی میلیاردها مسلمان جهان و از زیباترین نشانه های هنر و معماری بوده اند. پس اگر در چنین ماجرایی، به جای خود شهردار و باند سیاسی او، علیه دین و مسجد موضع بگیریم، رویکردمان خام و فاقد ژرفای عقلی خواهد بود

ميستان...
ما را در سایت ميستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : musavanda بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 12:48